از آنجا که اغلب مجریان ساخت کارخانجات صنعتی موفق به تکمیل و راه اندازی طرح هایشان، مطابق زمان و هزینه های پیش بینی شده نمی‌شوند، با مشکلات زیادی مواجه می باشند. پیچیدگی تکنولوژیکی، تنوع تخصص های مورد نیاز، حجم عظیم فعالیت ها و همچنین تعداد زیاد پیمانکاران و افراد درگیر در طرح، همگی از مسائلی هستند که اغلب مجریان طرح را در پروژه ها از رسیدن به اهداف پروژه باز می دارند. معضلات ناشی از این مسائل، زمانی نمود بیشتری خواهد داشت که مجری طرح تجربه و تخصص لازم را در اداره کردن پروژه های مشابه کسب نکرده باشد و علیرغم نداشتن ذهنیت روشن نسبت به فعالیت ها و نیازهای آتی پروژه، مسئولیت مدیریت و هماهنگی طرح را نیز بر عهده گیرد. در ابداع روش های نوین اجرا و مدیریت طرح های صنعتی سعی می شود تا هماهنگی و یکپارچگی بیشتری میان مراحل طراحی و ساخت برقرار گردد. روش پیمانکاری مدیریت یا مدیریت پیمان (MC) از جمله این روش ها می باشد.

در این روش پیمانکار مدیریت (MC) به صورت عضوی از تیم کارفرما گشته تا بر اساس یک حق‌الزحمه توافق شده و به دور از تمایلات سودجویانه پیمانکاری، به انجام خدمات مدیریت در زمینه ساخت کارخانه بپردازد. در روش مدیریت پیمان (MC) نحوه عقد قرارداد با پیمانکاران ساخت به دو صورت ممکن است صورت گیرد:

  1. زمانی که کارفرما به منظور رهایی از درگیری ها و ریسک های منتقل شده از پیمانکاران ساخت، ترجیح می دهد که تنها با مدیریت طرح قرارداد منعقد کند و سپس وی مستقیماً با پیمانکاران ساخت قرارداد منعقد می کند.
  2. زمانی که کارفرما ترجیح می دهد قراردادهای ساخت مستقیماً و بدون واسطه MC با پیمانکاران منعقد شود و تنها MC  وظیفه مشاوره در انتخاب پیمانکاران و مدیریت بر نحوه عملکرد آنها را عهده دار گردد. در این حالت MC نقش مشابهی نسبت به مدیریت ساخت (CM) پیدا می‌کند و ریسکهای منتقل شده به وی بسیار محدود می گردد.

بنابراین یکی از روش هایی که در مقابل کارفرمایان برای اجرای هرچه بهتر و سریع تر پروژه های ساخت کارخانه قرار دارد استفاده از روش مدیریت پیمان است.

نویسنده: حمید عزیزان

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *